آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:شهر شعر" کاظم بهمنی "اشعار زیبا"شعر عاشقانه, :: 13:33 :: نويسنده : مهدی
شاخه را محکم گرفتن این زمان بی فایده است
پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:اشعار زیبای کاظم بهمنی"کاظم بهمنی"شعر جدید"شهر شعر "جدیدترین عاشقانه ها, :: 13:18 :: نويسنده : مهدی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:قسم سهراب"زیباترین شعر سهراب سپهری"اشعار سهراب سپهری"شهر شعر"شعر کوردی", :: 11:17 :: نويسنده : مهدی
نه تو می مانی
پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : مهدی
گلايه دكتر شريعتي از خدا و جواب سهراب سپهري از زبان خدا
ادامه مطلب ... شنبه 10 آبان 1393برچسب:, :: 22:30 :: نويسنده : مهدی
زلزلت الارض
ثر
نجمه زارع
جمعه 11 مهر 1393برچسب:شهر شعر" عاشقانه" شعر شقایق" شعر ناب"شعر زیبا" جدیدترین عاشقانه ها, :: 20:18 :: نويسنده : مهدی
شقایق گفت با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم
چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:شعر حافظ شهر شعر, :: 9:56 :: نويسنده : مهدی
عشقت نه سرسریست که از سر به در شود ... مهرت نه عارضی است که جای دگر شود عشق تـــو در درونم و مهر تو در دلم ... با شیر اندرون شد و با جــان به در شود دردیست درد عشــق که اندر علاج او ... هر چند ســـعی بیش نمایی بتر شود اول یکی منــم که در ین شهر هر شبی ... فریاد مــن به گنبد افلاک بر شود گر زانکه من سرشک فشانم به زنده رود ... کشت عراق جمله به یکباره ،تر شود دی در میان زلف بدیدم رخ نگــــار ... بر هیئتی که ابر محیط قــمر شود گفتم که ابتدا بکنم بوســه گفت نی ... بگذار تا که مـــاه ز عقرب به در شود ای دل بیاد لعلش اگـــر باده می خوری ... مگذار هان که مدعیان را خبر شود حــافظ سر از لحد بدر آرد بپای بوس ... گـر خاک او بپای شما پی سپر شود
دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : مهدی
منم زيبا که زيبا بنده ام را دوست ميدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو ميگويد ترا در بيکران دنياي تنهايان رهايت من نخواهم کرد رها کن غير من را آشتي کن با خداي خود تو غير از من چه ميجويي؟ تو با هر کس به غير از من چه ميگويي؟ تو راه بندگي طي کن عزيز من، خدايي خوب ميدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکي، يا خدايي ميهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست ميدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهي يافت که عاشق ميشوي بر ما و عاشق ميشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته ميگويم، خدايي عالمي دارد تويي زيباتر از خورشيد زيبايم، تويي والاترين مهمان دنيايم که دنيا بي تو چيزي چون تورا کم داشت وقتي تو را من آفريدم بر خودم احسنت ميگفتم مگر آيا کسي هم با خدايش قهر ميگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستي؛ ببينم من تورا از درگهم راندم؟ که ميترساندت از من؟ رها کن آن خداي دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را اين منم پروردگار مهربانت.خالقت. اينک صدايم کن مرا. با قطره ي اشکي به پيش آور دو دست خالي خود را. با زبان بسته ات کاري ندارم ليک غوغاي دل بشکسته ات را من شنيدم غريب اين زمين خاکي ام. آيا عزيزم حاجتي داري؟ بگو جز من کس ديگر نميفهمد. به نجوايي صدايم کن. بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ايمان قسم بر اسبهاي خسته در ميدان تو را در بهترين اوقات آوردم قسم بر عصر روشن، تکيه کن بر من قسم بر روز، هنگامي که عالم را بگيرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهايت من نخواهم کرد براي درک آغوشم، شروع کن، يک قدم با تو تمام گامهاي مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو ميگويد ترا در بيکران دنياي تنهايان. رهايت من نخواهم کرد
![]()
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : مهدی
لحظه ها را دریاب !
|
|||
![]() |