آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
یک شنبه 9 خرداد 1395برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : مهدی
با غروب این دل گرفته مرا
می رساند به دامن دریا
می روم گوش می دهم به سکوت
چه شگفت است این همیشه صدا
لحظه هایی که در فلق گم شدم
با شفق باز می شود پیدا
چه غروری چه سرشکن سنگی
موجکوب است یا خیال شما
دل خورشید هم به حالم سوخت
سرخ تر از همیشه گفت : بیا
می شد اینجا نباشم اینک ‚ آه
بی تو موجم نمی برد زینجا
راستی گر شبی نباشم من
چه غریب است ساحل تنها
من و این مرغهای سرگردان
پرسه ها می زنیم تا فردا
تازه شعری سروده ام از تو
غزلی چون خود شما زیبا
تو که گوشت بر این دقایق نیست
باز هم ذوق گوش ماهی ها
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند یکی تحمّل
انسان ها شبیه هم تحمّل نمی کنند
یکی تاب می آورد
یکی می شِکند ...
انسان ها شبیه هم نمی شکنند
یکی از وسط دو نیم می شود
دیگری تکه تکه ...
تکه ها شبیه هم نیستند
تکه ای یک قرن عمر میکند
تکه ای
یک روز ...
|
|||
![]() |