آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
زندگی مجموعه ای از رنج و حسرت های ماست آه از این دنیا که لبریز از شکایت های ماست کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیم از خدا می خواستم جام شراب عشق را از دویدن های ما این چرخ، چرخیدن گرفت بیقراری های من؛ حاضرجوابی های دوست
حسین دهلوی
با زبان گریه از دنیا شکایت میکنم از لب خندان مردم نیز، حیرت میکنم سه شنبه 17 مرداد 1402برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : مهدی
هستی ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم با خبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم
در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی نکته اینجاست که من راز نگه دارترم
گرچه آزردی ام ای دوست محال است که من چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم
راه بر گریه ی من بسته غرورم ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم
من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست باشد از خیر رسیدن به تو هم می گذرم
احسان انصاری دو شنبه 16 مرداد 1402برچسب:, :: 20:42 :: نويسنده : مهدی
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت!
توبه - فاضل نظریدر توبه مرا گفت که برگیر شرابی این ماهی دلمرده در این برکه ی دلگیر من عارف دلتنگم یا زاهد دلسنگ یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند ساقی، همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم می خرامد غزلی تازه در اندیشه ی ما شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ی ما
دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ی ما
اگر از کشته ی خود نام و نشان می پرسی عاشقی شیوه ی ما بود و جنون پیشه ی ما
سرنوشت تو هم ای عشق! فراموشی بود حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ی ما
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما
"فاضل نظری"
|
|||
![]() |