آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟ دلم تنها تو را دارد ، ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط یك لحظه آری ، با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه باز آرد پشیمانی؟
|
|||
![]() |