آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
گرچه مجنونم و صحرای جنون جای من است لیک دیوانه تر از من،دل شیدای من است آخر از راه دل و دیده سرآرد بیرون نیش آن خار که از دست تو در پای من است رخت بربست ز دلشادی و هنگام وداع با غمت گفت که:یا جای تو یا جای من است! جامه ای را که به خون رنگ نمودم امروز برجفا کاری تو شاهدِ فردایِ من است سرتسلیم به چرخ آنکه نیاورد فرود با همه جور و ستم،همت والای من است دل تماشایی تو،دیده تماشایی دل من به فکر دل و خلقی به تماشای من است آن که در راه طلب خسته نگردد هرگز پای پر آبله بادیه پیمای من است
#فرخی_یزدی
|
|||
![]() |