درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 380
بازدید دیروز : 492
بازدید هفته : 380
بازدید ماه : 3216
بازدید کل : 142641
تعداد مطالب : 688
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شعر
شعر

شعر مریم حیدر زاده

این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه
درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه
این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه
گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه
آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه
این روا آسمونمون پر از شکسته بالیه
جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه
این روزا کار آدما دلهای پاک رو بردنه

 



ادامه مطلب ...


اس ام اس دانشجویی جدید sms daneshjooyi jadid


ب سلامتی پسر دانشجو ها که وقتی میان بیرون همشون بوی یه ادکلن رو میدن ، همشون یه مارک آدامس تو دهنشونه


اس ام اس دانشجویی جدید sms daneshjooyi jadid


کامبیز رتبه کنکورش رو با *۱۴۱* وارد کرد ، خطش شارژ شد !!!


اس ام اس دانشجویی جدید sms

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:اس ام اس؛عاشقانه؛ دلتنگی؛ غمگین؛ تنهایی؛شعر, :: 7:25 ::  نويسنده : مهدی        

اس ام اس تنهایی و دلتنگی بهمن 92
92 sms tanhayi deltangi bahman



می خواهم برایت تنهایی را معنی کنم

در ساحل کنار دریا ایستاده ای و هوای سرد و صدای موج

به خودت می آیی یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند

نه دستی که شانه هایت را بگیرد و نه صدایی که قشنگ تر از صدای دریا باشد

فقط چند قطره اشک و تصویر لعنتی



اس ام اس تنهایی و دلتنگی بهمن 92
92 sms tanhayi deltangi bahman



تنهایی یعنی بین آدمایی باشی که می گن دوستت دارن

ولی کنار دلتنگیات نیستن



اس ام اس تنهایی و دلتنگی بهمن 92

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, :: 6:52 ::  نويسنده : مهدی        

به تو می اندیشم
همه میپرسند


چیست در زمزمه مبهم آب


چیست در همهمه دلکش برگ

چیست در بازی آن ابر سپید

روی این آبی آرام بلند

که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال

چیست در خلوت خاموش کبوترها

چیست در کوشش بی حاصل موج

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:حمیدمصدق عاشقانه؛ شاعرانه؛ پیامک جوک, :: 6:44 ::  نويسنده : مهدی        

کاشکی شعر مرا می خواندی



گاه می اندیشم ...

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد



چشمهای تو به من می بخشد

شور عشق و مستی

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:شهریار؛وای بحال دگران؛ عاشقانه, :: 6:24 ::  نويسنده : مهدی        

وای به حال دگران


از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران

دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند

که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه‌ی شوریده سران

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران



شهریار

 



ادامه مطلب ...


مقام مجنونی

ده رمانِ زامان، دَرده گه یْ کاریم ( درمان دردهای زخم کاریم )

هامْ رازِ نالَه یْ ، شُوان بی داریم ( همراز ناله شبهای بیداریم )

راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم( آرامش جان محنت بار من )

مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم( تسکین دل پر ز خار من )

آیْ را حَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم( آرامش جان محنت بار من )

مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم( تسکین دل پر ز خار من )

کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی ( کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته )

خیال دُ وِیْ تُاو نیشْتَنِ وَ جَرْگَم ( فکر وخیال تو ناگهانی بر دل من نشست )

وَه دوریتْ قَسَمْ ، رازیمُ وَ مَرْگَم(به دوریت قسم به مردنم راضیم )

هی چه مانمَ رﻳﮊاوْ، روخسارَم زرْدَه ن له داخِ یارانْ پیرانِمُ کَردَنْ( چشمانم مانند ریجاب است"نام رودی در یکی از

مناطق کرمانشاه" رخسارم زرد است غم یاران پیرم کرده است )

 



مجسمه

مي گويند در زمانهاي دور پسري بود كه به اعتقاد پدرش هرگز نمي توانست با دستانش كار با ارزشي انجام دهد.
اين پسر هر روز به كليسايي در نزديكي محل زندگي خود مي رفت و ساعتها به تكه سنگ مرمر بزرگي كه در حياط كليسا قرار داشت خيره مي شد و هيچ نمي گفت.
روزي شاهزاده اي از كنار كليسا عبور كرد و پسرك را ديد كه به اين تكه سنگ خيره شده است و هيچ نمي گويد.
از اطرافيان در مورد پسر پرسيد. به او گفتند كه او چهار ماه است هر روز به حياط كليسا مي آيد و به اين تكه سنگ خيره مي شود و هيچ نمي گويد.
شاهزاده دلش براي پسرك سوخت. كنار او آمد و آهسته به او گفت: «جوان، به جاي بيكار نشسستن و زل زدن به اين تخته سنگ، بهتر است براي خود كاري دست و پا كني و آينده خود را بسازي.»

پسرك در مقابل چشمان حيرت زده شاهزاده، مصمم و جدي به سوي او برگشت و در چشمانش خيره شد و محكم و متين پاسخ داد: «من همين الان در حال كار كردن هستم!» و بعد دوباره به تخته سنگ خيره شد.

شاهزاده از جا برخاست و رفت. چند سال بعد به او خبر دادند كه آن پسرك از آن تخته سنگ يك مجسمه با شكوه از حضرت داوود ساخته است. مجسمه اي كه هنوز هم جزو شاهكارهاي مجسمه سازي دنيا به شمار مي آيد. نام آن پسر «ميكل آنژ» بود!

قبل از شروع هر کار فیزیکی بهتر است که به اندازه لازم در موردش فکر کرد. حتی اگر زمان زیادی بگیرد.!

 



سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:شعر ناب؛ ؛شعر زیبا؛ داستان پیامک؛ جک, :: 17:14 ::  نويسنده : مهدی        


بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف!!!
که یار از این میان کم دارم امشب
چوعصری آمد از در ،گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
ندانستم که بوم شام رنگین
به بام روز خرم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب
درآمد یار و گفتم دم گرفتی
دمم رفت و همه غم دارم امشب
به امید اینکه گل تا صبحدم هست
به مژگان اشک شبنم دارم امشب
مگر آبستن عیسی است طبعم
که در دل بار مریم دارم امشب
سر دل کندن از لعل نگارین
عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا
که محرومش زمحرم دارم امشب

 



سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:شعر فوق العاده غمگین؛ شعر پیامک داستان جک, :: 15:57 ::  نويسنده : مهدی        

یه شعر غمگین حتما تا آخرش بخون....









غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق



یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق



بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار



اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار



زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی



رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی



آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک



اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک



تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود



دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود



تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری



تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری



پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی



تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی



داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن



رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون



تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق



منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق



نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه



تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه



عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک



گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک



نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش



شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش



و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره



پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره



اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم



بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم



ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد



روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد



بـه خـدا نـمــیـری از یاد