آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
شاید که انــــــــــــــــــــدکی بنشـیند کنار تو اما کسی که بار ســــــــــــفر بست، می رود از کـــــــمترين تکان تنش رنــــــــــج میکـشی وقتی که پیش ازین به تو گفته ست می رود
بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم
آه ای زندگی منم که هنوز با همه پوچی از تو لبریزم نه به فکرم که رشته پاره کنم نه بر آنم که از تو بگریزم عمر گذشت و همچنان، داغ وفاست زندگی زحمت دل کجا بری؟ آبله پاست زندگی دل به زبان نمیرسد، لب به فغان نمیرسد کس به نشان نمیرسد، تیر خطاست زندگی همه زندگيم " درد" است؛ درد...
نمي دانم عظمت اين كلمه را درك مي كني يا نه؟
وقتي مي گويم درد،
تو به دردي فكر نكن كه جسم انسان ممكن است از يك بيماري شديد بكشد...
نه؛ روحم درد مي كند... سه شنبه 10 مرداد 1396برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : مهدی
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند
...
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد.
برای دیدن باقی متنها به ادامه مطلب مراجعه کنید ادامه مطلب ... سه شنبه 10 مرداد 1396برچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : مهدی
سیدی هر چه بودم و هستم به ضریح تو دست دل بستم
تو رئوفی و من زمینخورده تو بلندی و من همه پستم
بس که بگرفتهاید تحویلم فکر کردم که از شما هستم
عهد بستم دگر گنه نکنم باز هم عهد خویش بشکستم
عوض آنکه دست رد بزنی باز بگرفتی از کرم دستم
روز اول اجازهام دادید بر شما خانواده پیوستم
آتش ار سوزدم نمیفهمم بس که از کوثر تو سرمستم
نگذاری بَرند در نارم به همه گفتهام رضا دارم یک شنبه 8 مرداد 1396برچسب:, :: 4:9 :: نويسنده : مهدی
ای طفل بی گناه که راحت نبوده ای بیست و چهار ساعت ازین بیست و چند سال گیرم که پیر گردی و در تنگنای دهر با مردم زمانه بسازی هزار سال آیا میان این همه اندوه و درد و رنج هرگز تفاوتی کند امسال و پارسال |
|||
![]() |