درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 210
بازدید هفته : 357
بازدید ماه : 3023
بازدید کل : 142448
تعداد مطالب : 688
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شعر
شعر
سه شنبه 24 مرداد 1396برچسب:, :: 10:41 ::  نويسنده : مهدی        
روز ...
با کلمات روشن حرف می زند
عصر ...
با کلمات مبهم
شب ...
سخنی نمی گوید
حکم می کند...



یک شنبه 22 مرداد 1396برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : مهدی        

یک سینه حرف هست ، ولی نقطه‌چین بس است

خاتون دل و دماغ ندارم ... همین بس است

 

یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم

کو شوکران ؟ که زندگی اینچنین بس است

 

عشق آمده‌ست عقل برو جای دیگری

یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است

 

مورم ، سیاوشانه به آتش نکش مرا

یک ذره آفتاب و کمی ذره‌بین بس است

 

ظرف بلور ! روی لبت خنده‌ای بپاش

نذری ندیده را دو خط دارچین بس است

 

ما را به تازیانه نوازش نکن عزیز

که سوز زخم کهنه‌ی افسار و زین بس است

 

از این به بعد عزیز شما باش و شانه‌هات

ما را برای گریه سر آستین بس است

 

شعر از: حامد عسکری



یک شنبه 22 مرداد 1396برچسب:, :: 10:36 ::  نويسنده : مهدی        

اگه خیال تو همش باهام نیس

خلوتمو چرا خراب می کنن؟

چرا راننده تاکسیا همیشه

دوتا کرایه رو حساب می کنن؟

 

اگه خیال تو همه ش باهام نیس

چرا قدم زدنهامو کش می دم؟

چرا غروبا که میرم کافی شاپ

میرم دوتا قهوه سفارش میدم؟

 

دورو برم پره از آدمایی

که داد درد مشترک میزنن

قصدی ندارن ولی با کاراشون

زخمای کهنه مو نمک می زنن

 

گفته بودم گریه بده واسه مرد

غرور زیادش خوبه کم نمیشه

مرد واسه بستن بند کفشش

پاشو بالا میاره خم نمیشه....

 

شعر از: حامد عسکری



یک شنبه 22 مرداد 1396برچسب:, :: 10:33 ::  نويسنده : مهدی        

می روم حسرت دریای مرا دفن کنید

اهل دیـــروزم و فردای مرا دفـن کنید

 

لـحدم را بگذارید بــــه روی لـحدم

شـال ابریشم لیلای مرا دفن کنید

 

ایل من مرده کسی نیست که چنگی بزند

وقت تنـــگ است بخـــــارای مرا دفن کنید

 

صخره ام،صخره که دلتا شده از سیلی رود

دل که خـوب است فقط "تا"ی مرا دفن کنید

 

تا پر از روسری و سیب شود شهر شما

زیــــر این خاک غــزل های مرا دفن کنید

 

شعر از: حامد عسکری



شنبه 21 مرداد 1396برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : مهدی        

چون شیر عاشقی که به آهوی پر غرور

من عاشقم به دیدنت از تپه های دور

 

من تشنه ام به رد شدنت از قلمرو ام

آهو بیا و رد شو از این دشت سوت وکور

 

رد شو که شهر گل بدهد زیر ردِّ پات

اردیبهشت هدیه بده ضمن ِهر عبور

 

آواره ی نجابت چشمان شرجی ات

توریست های نقشه به دست بلوند و بور

 

هرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی

انگار "ذوالفنون" زده از "اصفهان" به "شور"

 

دردی دوا نمی کند از من ترانه هام

من آرزوی وصل تو را می برم به گور

 

مرجان ببخش "داش آکلت" رفت و دم نزد

از آنچه رفت بر سر این دل، دل صبور

 

تعریف کردم از تو، تو را چشم می زنند

هان! ای غزل بسوز که چشم حسود کور

 

شعر از: حامد عسکری

 



شنبه 21 مرداد 1396برچسب:, :: 18:9 ::  نويسنده : مهدی        

 

هر بار خواست چای بریزد نمانده ای

رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای

 

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دو بار

با واسطه "سلام" برایش رسانده ای

 

حالا صدای او به خودش هم نمیرسد

از بس که بغض توی گلویش چپانده ای

 

دیدم که شهر باز پر از عطر مریم است

گفتند باز روسری ات را تکانده ای

 

میخندی و برات مهم نیست ... ای دریغ

من آن نهنگی ام که به ساحل کشانده ای

 



پنج شنبه 19 مرداد 1396برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : مهدی        

ندا به حق علي و دعا به حق علي

 

دوا به حق علي و شفا به حق علي

 

چه سرفرازم و آقا شدم براي خودم

 

بلند ميشود و افتاده پا به حق علي

 

گداي كوچه ي زهرا شدم عزيز شدم

 

بزرگ ميشود اينجا گدا به حق علي

 

عجيب نيست اگر باز هم دري واشد

 

نجات داده مرا بارها به حق علي

 

مگر نه اينكه هميشه خجالتم دادي

 

مگر نه اينكه تو گفتي بيا به حق علي

 

چه خوب دست من و دامنت گره خورده

 

شده ست اين گره ي بسته وا به حق علي

 

تمام حاجتم اين بود آشتي با تو

 

شده ست حاجت كهنه روا به حق علي

 

اگر كه پرده بيفتد چه آبرو ريزي ست

 

مريز آبرويم را خدا به حق علي

 

به من ز ِ اَخم تو آنقدر عرصه تنگ آمد

 

بگير تنگيِ قبر مرا به حق علي

 

به حق فاطمه كه پيش زينبش ميگفت

 

بلند ميكنم اين شانه را به حق علي



پنج شنبه 19 مرداد 1396برچسب:, :: 10:3 ::  نويسنده : مهدی        

گرچه مجنونم و صحرای جنون جای من است

لیک دیوانه تر از من،دل شیدای من است

آخر از راه دل و دیده سرآرد بیرون

نیش آن خار که از دست تو در پای من است

رخت بربست ز دلشادی و هنگام وداع

با غمت گفت که:یا جای تو یا جای من است!

جامه ای را که به خون رنگ نمودم امروز

برجفا کاری تو شاهدِ فردایِ من است

سرتسلیم به چرخ آنکه نیاورد فرود

با همه جور و ستم،همت والای من است

دل تماشایی تو،دیده تماشایی دل

من به فکر دل و خلقی به تماشای من است

آن که در راه طلب خسته نگردد هرگز

پای پر آبله بادیه پیمای من است

 

#فرخی_یزدی



پنج شنبه 19 مرداد 1396برچسب:, :: 9:55 ::  نويسنده : مهدی        

پیش بیا پیش بیا پیش تر

 

تا که بگویم غم دل بیشتر

 

 

 

دوست ترت دارم از هر چه دوست

 

ای تو به من از خود من خویش تر

 

 

 

دوست تر از آنکه بگویم چقدر

 

بیشتر از بیشتر از بیشتر

 

 

 

داغ تو را از همه دارا ترم

 

درد تو را از همه درویش تر

 

 

 

هیچ نریزد به جز از نام تو

 

بر رگ من گر بزنی نیشتر

 

 

 

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

 

تا نشود قافیه اندیشتر

 

 



چهار شنبه 18 مرداد 1396برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : مهدی        

 

گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره رو به رو

شرح دهم غم ترا، نکته به نکته مو به مو

از پی ديدن رخت همچو صبا فتاده ام

کوچه به کوچه در به در، خانه به خانه کو به کو